تبلیغات X
سفارش بک لینک
آموزش ارز دیجیتال
ابزار تادیومی
خرید بک لینک قوی
صرافی ارز دیجیتال
خرید تتر
خدمات سئو سایت
چاپ ساک دستی پارچه ای
چاپخانه قزوین
طراحی سایت در قزوین
چاپ ماهان
چاشنی باکس
کرگیری
کرگیر
هلدینگ احمدخانی قم
https://avalpack.com
طراحی سایت و سئو سایت پزشکی و کلینیک
همکاری در فروش
لوله‌ پلی‌ اتیلن
خرید فارماتون کودکان
نوروفیدبک در مشهد
techtip




هکران قلبها ومغزها

">

هکران قلب ها ومغزها
کابالا حضور عرفان سفرها باهیر بحیر جماعت اسرائیل شخینا تناسخ بودا قبالا قبالیسم کابالیسم میدراش تصوف صوفی صوفی مشرب سلیمان اسرائیل صهیون صهیونیزم یهود برگزیده الوهیت خاخام کتاب آفرینش عبدالله شهبازی تجلی سِفر یصیرا و سِفر بهیرا زنانه نور سلوک داوود حضرت داوود فلسفه اسلامی فلسفه یونان مصر باستان میدراش خاخام نهونیا بن هاقانا باطنی سرنوشت قوم برگزیده حضرت موسی موسی خدا
WELCOME TO ANTIFBI
عضویت در وب
Link Dump
ویژه چند رسانه ای
فراماسون ها در درجات بالا، مخفیانه "بعل" را تحت نامی مخفی و غیرعادی می پرستند

قسمت 9

تدوین قبالا و تأثیرات فلسفه یونان وعرفان اسلامی برکابالا


مورخ معاصر، عبدالله شهبازی (صرف نظر از موضع گیری های سیاسی اش) در مقاله ای باعنوان «اسطوره ها جان می گیرند» به نقد وبررسی شکل گیری وبلوغ جریان قبالا از ابتدا  تاکنون می پردازد ... در فرازهایی از این مقاله، شهبازی، اوج تولید فکری یهودیان در عرصه اندیشه عرفانی در دوران پیش از قبالا را، در دو رساله سِفر یصیرا و سِفر بهیرا(روشنایی نامه) می داند. به اعتقاد شهبازی این دو رساله را باید تلاشی دانست برای ارائه عقاید دینی - سیاسی یهود در قالب مفاهیم عرفانی رایج در دنیای اسلام. بدین سان مفاهیمی چون «نور»، «سلوک»، «تجلی»، «جدایی»، «وصل» وغیره به یهودیت راه یافت.

 نخستین تجلی نور در کوه طور بر موسی (علیه السلام) است و سپس داوود، نماد نور الهی، به حامل آن در دنیای زمینی و «شخینا»، تجلی روحانی داوود، به حامل آن در دنیای ماوراء  زمینی بدل می شود. این همان اسطوره سیاسی «خاندان داوود» است که اینک جامه رازآمیز پوشیده است. این میراث نه چندان غنی، که «قباله» (کابالا) خوانده می شد، در سده سیزدهم میلادی به پیدایش تصوف یهودی انجامید. تا زمان مذکور، قباله (کابالا) واژه ای عام بود ومصداقی مشخص نداشت. نه کتابی به این نام در کار بود نه مکتبی جدی از عرفان یهودی. از زمان تدوین کتاب زوهر، در اواخر سده سیزدهم میلادی، واژه «قباله» بطورعمده به این کتاب اطلاق شد وپیروان این مکتب جدید «قبالیست» نام گرفتند.

قطعا «کتاب آفرینش» بطورکامل حاصل داده های کتاب مقدس و تأملات خاخام ها بر روی آنها نیست؛ برخی تأثیرات یونانی و هلنیستی را، حتی در حد واژگان، می توان تشخیص داد. با این حال آنچه مهم است تأثیر آن تفکرات هلنی بر روی اندیشه های بعدی یهودیان تا زمان حاضر است. فیلسوفان و رمزگرایان درباره تفسیر کردن آن، بهره برداری ازآن به نفع خودشان و وفق دادن آن با عقاید خاص خویش با یکدیگر رقابت داشته اند.

اما واقعیتی که از این هم مهمتر است آن است که قبالا بخش زیادی از اصطلاحاتش (ازجمله سفیرا) را، که طبیعتا در موقع ضرورت، تغییراتی معنایی درآنها بوجود آورده اند، ازآن گرفته است.

اندیشه هایی که در بالا مطرح کردیم درخلال شش قرن نخست تقویم رایج {میلادی}، هم درفلسطین هم دربابل (که بعدها عراق نامیده شد) بوجود آمدند؛ یهودیت بابلی ویژگی های اجتماعی ودینی خاص خودش را داشت که آنرا از جهات مختلف از جمله رمزگرایی و نیز جلوه های دیگر حیات روح در مقابل یهودیت فلسطین قرار می داد. مقدر آن بود که تأثیر اعتقادی مشترک این دو مرکز در طی دوران نیمه قرن هشتم تا قرن یازدهم در میان یهودیان مستقر در شمال آفریقا و اروپا شیوع پیدا کند؛ آموزه های عرفانی نیز نفوذ پیدا کرد، اما درباره شرایط و راههای نفوذ آنها چندان چیزی نمی دانیم. تأثیرات عربی – اسلامی (قرن هفتم تا سیزدهم) فرهنگ عربی – اسلامی موجب تأثیر مهم دیگری در رشد عرفان یهود شد. بخش زیادی از یهودیانی که در قرون هفتم وهشتم تحت حاکمیت مسلمانان بودند، در ساختن حکومت جدید عربی – اسلامی مشارکت داشتند؛ یهودیان آسیا، آفریقا، و اسپانیا زبان عربی را که زبان غالب  در فرهنگ و ارتباطات آن دوران بود، خیلی زود پذیرفتند. عناصر فلسفه یونانی و عرفان اسلامی از راه فرهنگ عربی زبان، در یهودیت رسوخ پیدا کرد و به عمیق تر کردن برخی مفاهیم کلامیِ یهودی انجامید.

علاوه بر این، فلسفه یونان و عرفان اسلامی مسائلی بسیار جدی مطرح کردند که بسیاری از اعتقادات سنتی چون آفرینش جهان، تدبیر خدا، معجزات، فرجام شناسی(آموزه های مربوط به رستاخیز بدن، پاداش و به خصوص مجازات جسمانی پس از مرگ) را مورد تهدید قرار دادند. حتی در غرب مسیحی که ارتباط فرهنگی بین اکثریت جامعه و اقلیت یهود از ارتباطات گسترده و شدید یهودی-عربی بسیار کمتربود، متفکران یهود نمی توانستند در مقابل هجوم تمدن اطراف کاملا نفوذناپذیر باقی بمانند. علاوه براین، درآغاز قرن دوازدهم وشاید پیش از آن، یهود اروپا از طریق ترجمه هایی که به عبری، یعنی تنها زبان فرهنگی آنان، صورت گرفت و یا بوسیله گزیده هایی که از متون عربی به متون عبری راه یافت، بخشی از میراث عقلانی عربی و یا یهودی-عربی را در اختیار گرفتند.

 

منبع: وب "هکران قلبها و مغزها"

 

کابالا چیست؟ بخش اول، قسمت 10

 

تدوین قبالا (حدود 1150 تا 1250)

 

در این اوضاع و احوال که در حدود سال 1150 شروع شد، جلوه هایی از عقاید آشکارا عرفانی در جنوب فرانسه امروزی (در نواحی پروانس – لانگدوک – روسیو) پدید آمد. از همان آغاز دو نوع را (که با توجه به شیوه پیدایش، صورت و محتوایشان بسیار مختلف اند) میتوان از یکدیگر تمییز داد.

 

سفرها – باهیر


نوع نخست، در نوشته هایی ارائه شده است که پاره پاره و دارای انشاء و تدوینی نامناسب اند و در ربع سوم قرن دوازدهم در پروانس – لانگدوک متداول شده اند. با اینحال، افکار بکری که در آنها وجود دارد، درباره وحدت خواستگاهشان تردیدی باقی نمی گذارد. این متون به شکل میدراش بودند، یعنی به کمک روش تفسیری خاصی که پراز اقوال منسوب به مراجع خاخامی قدیم بود، کتاب مقدس را تفسیر میکردند. این مجموعه کامل متون، که محتملا از خاور نزدیک (سوریه، فلسطین، عراق) وارد شده بود، بنام «میدراش خاخام نهونیا بن هاقانا» (برگرفته از نام یکی از خاخام های قرن دوم) یا سفرها-باهیر «کتاب روشنایی» معروف است (عنوان باهیر از یکی از کلمات شاخص آیه نخست کتاب مقدس گرفته شده است که قرار است درآن اثر تفسیر شود.) همه مرجع های یاد شده درآن نامعتبرند (همانطورکه آثار متأخر غالبا اینگونه بوده اند) و محتوای این میدراش و حتی محتوای غیر عرفانی اش کاملا گنوسی است – نوعی مذهب گنوسی که درعین حال سعی میکند ازهرگونه ثنویت و دوگانگی در وجودشناختی فرار کند - (و درواقع به اعتقاد برخی محققان تاحدودی نیز موفق شده است.)

فهرست غنی ای که برای مشخص کردن «قوا» بکار میرفت، از اندوخته هایی که هم در کتاب مقدس و هم درسنت خاخامی موجود است استفاده برده است: مثلا از مضامین «کتاب آفرینش»، از برخی آیین های عبادی، و نیز از حروف الفبای عبری و از نشانه هایی که میتوان برای نشان دادن حروف صدادار به آنها افزود.

 

این همه دست به دست هم داده، تصویری نمادین از اسطوره، جهان شناسی، تاریخ مقدس و فرجام شناسی ارائه می دهند تا از طریق آن، گروه گمنامی از صوفی مشربان درپی تدوین نظریه شبه اعتقادی خویش برآیند –یعنی نوعی اسطوره گنوسی- البته به استثنای اصطلاحاتی که درکارآمده اند تا تحقیر شدید جهان محسوس را از بین ببرند. بدین ترتیب، مطابق تعالیم سفرها- باهیر عالم جلوه ای از قوای الهی دارای سلسله مراتب خاص خود است، و نیرویی که درپله پایین نردبان آن سلسله مراتب قرار میگیرد، مسؤولیت خاص اداره جهان محسوس را به عهده دارد. این هستی بسیار پیچیده است.

روشن است که دراینجا شاهد وجود بقایایی از تفکرات گنوسی ها درباره صوفیا («حکمت») هستیم که از دید آنان دست اندرکار جهان مادی، حتی گاه به گونه ای ناموفق است. این نیرو همچنین عبارتست از «حضور الهی شخینا» که در الهیات خاخامی از آن یاد شده است، گرچه بسیار تغییر کرده است: یعنی تبدیل به یک جوهر شده است؛ علاوه براین، با ابداعی جسورانه به نقش یک موجود زنانه درمی آید و بدین ترتیب با اینکه هنوز جنبه ای از الوهیت است، در مقام دختر یا همسر ظاهر می شود؛ یعنی کسی که چیزی از خودش ندارد و همه چیز را از پدر یا شوهر دریافت می کند. نیروی مذکور همچنین با «جماعت اسرائیل» که از ابداع های ریشه ای دیگر است، یکی دانسته می شود اما برای تسهیل فهم آن از تاملات قدیمی مبتنی بر تفسیر تمثیلی غزل سلیمان، که رابطه خدا با قوم برگزیده را به شکل پیوند ازدواج نشان می دهد، استفاده شده است. بدین ترتیب، بین کل آن  قوم (که خود را برگزیده خدا می داند و خیال میکند که به صورت نوعی بدن عرفانی آفریده شده است،) و جنبه ای از الوهیت، برابری صوفی مشربانه ای برقرار می شود و از همین جاست که یکپارچگی آن جنبه از الوهیت با این گروه آدمیان مورد بحث قرار میگیرد و سرنوشت آن دو رقم میخورد. در واقع، ارتباط مشابهی که بین «حضور» و اسرائیل برقرار می شود برای الهیات خاخامی قدیم نیز کاملا بیگانه نبوده است.

 در پرتو این نکته می توان دید که اطاعت و یا سرپیچی اسرائیل از دعوت الهی خاصی که برای خود احساس می کند، عامل تعیین کننده ای برای هماهنگ شدن با نظام عالم و یا زوال است و به هستی باطنی الوهیت هم راه پیدا می کند.

نقش اساسی و موثر سفرها- باهیر، درپیدایش تصوف یهود این چنین بوده است. در همین متن یاد شده، شاهد احیای دوباره مفهومی هستیم که الهی دانان قدیم با آن به مبارزه برخاسته بودند (یعنی مفهوم تناسخ که براساس آن  روحی که در زندگی پیشین خود به کمال لازم دست نیافته است، در چند بدن پیاپی دوباره متجسد می شود).

ادامه دارد...



موضوعات مرتبط:

برچسب‌ها:
[ 10:08 ] [ ضد کابالا + محمود بلالی ]
.: Weblog Themes By Hearts & Minds Of Hackers :.

About

اين وب با رصد اعمال فراماسونري،بيلدربرگ وايلوميناتي به بررسي آنها و ريشه شان يعني"کابالا" ميپردازد. ضمنا منظور از کلمه "اف.بي.آي" درآدرس وبلاگ هم برگرفته ازحرف اول همين سه کلمه ميباشد. منظور از "شجره ملعونه" نيزهمان درخت کابالاست. این وب فراتر از کابالاست!!!
تماس با مدیریت(مستقیم)
تماس با ما
آمار بازدید از وب
بازدید امروز : 12800
بازدید دیروز : 499
افراد آنلاین : 1
بازدید ماه : 13301

PARAM NAME=