|
هکران قلب ها ومغزها شايد وقتي «هنريك ايبسن» در تئاتر رزيدنز (Residenz) مونيخ صداي سوت و تمسخر مردم را در اعتراض به نمايشنامه اش مي شنيد،(1) فكرش را هم نمي كرد كه روزي همان نمايشنام
| ||
![]() شايد وقتي «هنريك ايبسن» در تئاتر رزيدنز (Residenz) مونيخ صداي سوت و تمسخر مردم را در اعتراض به نمايشنامه اش مي شنيد،(1) فكرش را هم نمي كرد كه روزي همان نمايشنامه، با همان مختصات و مشخصات در كشوري اسلامي به روي صحنه رود و اين بار عده اي اندك براي تماشاي آن لحظه شماري كنند و به نشانه احترام كلاه از سر بردارند. متن، همان متن است و «ايبسن» همچنان گستاخانه به اصول اخلاقي و انساني مي تازد، اما آقاي كارگردان اصرار دارد كه شخصيت اصلي نمايش را زني اخلاقي و مثبت ببيند،(2) شخصيتي كه حتي نويسندگان و منتقدين غربي هم او را يك «نابغه شيطاني، فاسد و يك هيولاي مونث» مي نامند.(3)
يك كارگردان ايراني مقيم كانادا (وحيد رهباني) اين روزها نمايشي به نام «هدا گابلر» را در تئاتر شهر روي صحنه برده است كه وقتي «كلمنت اسكات» در لندن به تماشاي آن نشست، در روزنامه «ديلي تلگراف» نوشت: «چه داستان وحشتناكي! چه نمايشنامه كريهي!» (4) نمايشي در قلب يك كشور اسلامي و در سالن چهار سوي تئاتر شهر تهران مجوز اجرا مي گيرد كه منتقد ديگر انگليسي نيز در تفسير آن مي نويسد: «هدا گابلر، نمايشي پيش پا افتاده و معمولي با فضايي بد و اخلاقيات كثيف و آلوده ]...[ است. روح هدا يك روح ظالم با تأثيري ناپاك روي انسانيت است.(5) و عجيب تر آنجاست كه كارگردان اين نمايش چنين شخصيت ناپاكي را كه به قول «آلفرد سيندينگ لارتين»: «يك هيولاي مونث است» (6) با زنان و دختران پاك دامن ايراني مقايسه مي كند! او هدا (شخصيت زن اصلي داستان) و شيوه زندگي ناپاك و ازدواج او را بسيار نزديك به بانوان ايراني مي داند (7) و به نظر مي رسد اين توهين و گستاخي عليه هم وطنانش را از «هنريك ايبسن» آموخته باشد؛ كسي كه آنچنان بي مهابا به سنت ها و ارزش ها و اصول اخلاقي حمله مي كرد كه هيچكس حاضر به حمايت از او در برابر واكنش هاي انتقادي مردم نبود. (8) اين هنرمند(!) سابقاً ايراني و مقيم كانادا فرسنگ ها راه را دوان دوان طي كرده تا براي مردم شريف كشورمان نمايشي را به روي صحنه ببرد كه جز تعارض و ضديت با اصول اخلاقي و انساني دستاورد ديگري به ارمغان نمي آورد! نمايشي كه هيچ سنخيتي با فرهنگ اسلامي و بومي ما ندارد. البته اين اولين اثر وي در ستيز با ارزش هاي اسلامي نيست. او پيش از اين نمايش «در انتظار گودو» اثر «بكت» را در سال 1377به روي صحنه برده بود. داستاني كه حتي مرحوم دكتر «علي شريعتي» در باره آن مي گويد: «بكت در ] داستان[ در انتظار گودو، انتظار را امري پوچ معرفي مي كند» (9) و همين نمايش است كه مورد توجه سفير وقت فرانسه قرار مي گيرد و از او و اعضاي گروه براي اجراي آن در جشنواره «نانتز » دعوت به عمل مي آورد. (10) او همچنين علاوه بر فيلم «سيزده» كه در سال 1382 بدليل نداشتن حجاب اسلامي بازيگر اصلي (هديه تهراني) توقيف شد در سال 1386 نيز نمايش ديگري در تورنتو به نام «ناموس پرستان» نوشته «غلامحسين ساعدي» (نويسنده فراري ضد انقلاب و عامل ساواك ستم شاهي) را به روي صحنه برد و در آن از نشان دادن هرگونه اعمال خلاف عفت و ترويج همجنس گرايي دريغ نكرد. (11) «وحيد رهباني» اين نمايش را با بازي دوستان خود «لوون هفتوان» مقاله نويس نشريه گذار و «ساسان قهرمان» سردبير نشريه اينترنتي «گذار» به اجرا درآورد؛ نشريه اي كه تحت حمايت مستقيم و همه جانبه «خانه آزادي» Freedom House است و اين روزها ارتباط «خانه آزادي» و نشريه «گذار» با سرويس جاسوسي آمريكا (CIA) حتي براي ايرانيان خارج از كشور هم آشكار و علني شده. (12) كارگردان نمايش سخيف «هدا گابلر» كه با يك جستجوي ساده مي شود نام او را در كنار نام هاي مطرودي چون محسن مخملباف، شهرنوش پارسي پور، عباس ميلاني و اسماعيل خويي و زير بيانيه اي ضد ايراني ديد، 10 روز پس از برگزاري انتخابات باشكوه 22 خرداد 1388، نظام جمهوري اسلامي را «تهديدي براي صلح جهاني» مي خواند.(13) ![]() حالا اين ايراني سابق برايمان از فرنگ سوغات آورده! سوغات او، نمايش «هدا گابلر» نوشته «هنريك ايبسن» است، نويسنده اي كه سازمان هاي اطلاعاتي غرب آثارش را بسيار مي پسندند، چنانكه سرويس جاسوسي OSS (سازمان سلف (CIA) آثار او را در ليست كتاب هاي مطلوب نظام ليبرال سرمايه داري قرار داد. (14) آنها اين آثار را به خورد مردم جهان مي دهند تا آنان را در دام غرايز حيواني اسير كنند و بعد از «مسخ انسانيت» راه را براي تسلط سرمايه داران جهانخوار باز كنند. و البته انتشاراتي مثل «پنگوئن» آثار اين نويسنده را منتشر مي كند؛ (15) ناشري كه وابستگي اش به سرويس جاسوسي M16 انگلستان زبانزد خاص و عام است. ![]() از 15 دي ماه «تئاتر شهر» و سالن «چهارسو» جولانگاه تفكرات انحرافي «هنريك ايبسن» و اهداف ضد ديني نمايش «هدا گابلر» بود؛ تفكراتي كه «هان دان كوت»، منتقد ادبي، درباره آن مي گويد: «به نظر مي رسد ] پيام آثار ايبسن[ فقط نااميدي باشد. نه معني، نه هدف، يك خودكشي ساده در پايان، يك زندگي مطلقاً بي هدف...»(19) هدا (شخصيت اول نمايش) همانطور كه «بردو مورگن» مي گويد: «نامتعارف، گنگ، روانشناسي غيرطبيعي، تاثيري پوچ و عبث» (20) است و مانند اغلب آثار ايبسن آنقدر «سنت ستيز» است كه همه را عليه خودش مي شوراند(21) و نمايش آن حتي در مونيخ، برلين، استكهلم، گوتنبرگ، كپنهاگ و لندن با اعتراضات گسترده مردم و مطبوعات و در نهايت با شكست مواجه شد. (22) پایان مقاله ![]() سؤال اینجاست از آنجایی که فراماسونری قرنها در پروژه های دین زدایی از سطح جهان، نقش پنهان را ایفا میکند، آیا میتوان در پشت پرده ی هدیه سیا به تئاتر شهر در تهران نیز نقش پنهان کابالا و کابالیست ها را نادیده انگاشت؟!! این تنها یکی از روزنه های مخفی ورود و اشاعه ی کابالا در ایران است. وب آنتی إف. بی. آی به یاری حق، بزودی برخی از راهها و روشهای مخفی و خاموش ورود کابالا و ترویج آن در ایران و جهان را برای اولین بار مورد بررسی و واکاوی قرار خواهد داد و آن را افشا خواهد کرد... منتظر باشید
موضوعات مرتبط: برچسبها: [ 10:46 ] [ ضد کابالا + محمود بلالی ]
|
PARAM NAME= | |
| [ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : Hearts & Minds Of Hackers ] | ||