فراماسون ها در درجات بالا، مخفیانه "بعل" را تحت نامی مخفی و غیرعادی می پرستند


سری مقالات"شاه کلید انگلیسی" فقط در همین پست آپدیت و به روز میشود 

شاه کلید انگلیسی (فصل اول)
کارل کروز و سلطه حماقت
* زندگی نیزان، سراسر به تامل درباره رسالت فیلسوفان، روشنفکران و روزنامه‌نگاران گذشت و پیوسته این پرسش را تکرار کرد که «متفکران حرفه‌ای در این جهان متلاطم- که در معرض فاجعه قرار دارد- برای مردم چه می‌کنند؟»
پیش از پرداختن به مبنای انگلیسی «نظریة خودفروشی روشنفکران»، نمی‌توان از تحلیل‌ها و پیشگویی‌های شگفت‌آور دو متفکر اروپایی در دهه‌های 1920 و 1930 پیرامون سرشت و سرنوشت ماجرای روشنفکری قرن بیستم گذشت؛ چون به روایت ژاک بوورس، فیلسوف معاصر فرانسوی، «در مبارزه‌ای که امروز پیش‌رو داریم، کمتر نویسندگانی می‌توانند چنین کمک با ارزشی به ما بکنند.»9 یکی از آنان کارل کروز، اندیشمند بزرگ اتریشی(1936- 1874) است؛ نمونه‌ای کمیاب در میان شخصیت‌های عصر خود. هم نافذترین ادیب بر ادبیات آلمانی در سده گذشته است و هم شکسپیرشناس و طنزپرداز برجسته. همچنان که در قامت یک یهودی، صهیونیسم را زیر تیغ نقد سرسختانه‌اش می‌کشاند، فعال سیاسی شجاعی در صحنه مبارزه با فاشیسم آلمانی است و همان زمان که با هیتلر می‌ستیزد، بر ریاکاری لیبرالیسم و سوسیالیسم نیز می‌شورد.10 دو کتاب خواندنی او به نام‌های آخرین روزهای انسانیت و سومین شب والپورژیس نشان می‌دهد که چگونه روشنفکران با بافتن «دروغ های وقیحانة تبلیغاتی» سعی می‌کنند تا نه تنها به رژیم‌های دلخواه خود «مشروعیت» بخشند، بلکه آن‌ها را «محبوب» و «مطلوب» نیز جلوه دهند. کروز در آثارش با نگاهی هستی‌شناسانه و جامعه‌شناختی کوشید تا به عمق جنون مرگباری برود که امروز نیز گریبان بشر را گرفته است. نتیجه فلسفی او ساده بود:
در دنیای امروز، «بربریت» کاهش نیافته است، بلکه آموخته تا چگونه خود را بهتر بزک کند و «مدرن» نشان دهد.11
هشتاد سال پیش، کروز یکی از نخستین اندیشمندان اروپایی قرن بیستم بود که با جسارت روشنفکران لیبرال را «مزدور» نامید: «مزدورانی که دَم از تعالی می‌زنند.» همان کسانی که به نام مدرنیته، بربریت را توجیه می‌کنند. در دوره‌ای که روشنفکران انگلیسی و آمریکایی‌ را تیپی ایده‌آل و سرآمدان عصر روشنگری می‌شناختند، توصیفات و تشبیهات او در وصف مدرن‌ها گزنده و بی‌رحمانه به نظر می‌رسید:
آدم‌هایی باهوش، شیک، متشخص و خوش صحبت که از فرهنگ و فلسفه و استدلال استفاده می‌کنند تا خیلی آبرومندانه در رسانه‌ها و دانشگاهها، جنایات مختلف را توجیه سازند. مزدورانی که دَم از تعالی می‌زنند.12
یکی از تاملات همیشگی او، اندیشیدن درباره اجزای سازنده «سلطة حماقت» بود. سوالی که از خودمان و دیگران زیاد پرسیده‌ایم: چگونه می‌شود احمق‌ها خود را جای عقلاء به مردم غالب کنند و چه کسانی اشکال مختلف حماقت را به جای عقلانیت می‌نشانند؟! کروز در مجله‌ مشعل، سال‌ها مکانیسم پیچیده سلطه‌یابیِ حماقت بر جامعه بشری را کاوید و از هویت نخبگانی پرده برداشت که «دکان‌شان دفاع از نظرات رایج و مسلط سیاستمداران است.» چون همة ذرات وجود آنان به مماشات با دنیای موجود تمایل دارد و در یک فصل مشخص ظهور می‌کنند:
این روشنفکران وقتی به میدان می‌آیند که نیاز به استدلال های ظاهر فریب و ساختگی و همچنین، ضرورت تحسین‌پذیر کردن اعمال شرم‌آور و نفرت انگیز پدید آمده باشد. خلاصه هنگامی که «زبان» فقط بازیچه‌ای است برای عوام‌فریبی و یک ابزار تسلط در میان ابزارهای دیگر.13
از نگاه کارل کروز، نوشتن و سخنوری برای لیبرال‌ها، فاشیست‌ها و سوسیالیست‌ها وسیله جست‌وجوی حقیقت نیست، بلکه نزد آنان «فعالیت روشنفکرانه فقط ابزاری برای اغوا و دروغ گفتن به دیگران و همچنین به خودشان است.» 14در ضمن، آن‌ها خیلی خوب کارشان را بلد هستند: «روشن کردن روشمند ماشین احمق‌سازی مردم.» این «اغوای روشمند» - یا به تعبیر جوزف نای «قدرت نرم»- سبب می‌شود که مردم زیر ضربات کوبنده تبلیغات، «حس درک واقعیت» و «شعور» خود را از دست بدهند و سرانجام به ورطه انحطاط اخلاقی بغلتند. از نظر او یکی از اجزای ماشین احمق‌سازی، رسانه‌ها و ناشران مبلغ ایدئولوژی لیبرال دموکراسی هستند. برای همین، سال‌ها وقتش را به بررسی موشکافانه ژورنال‌های فکری، روزنامه‌ها و آثار متفکران مختلف گذراند و حاصل عمر 62 ساله خود را در چند جمله نوشت:
من از نظر اخلاقي، «دختران خودفروش» را بالاتر و بهتر از «سرمقاله‌نويسان ليبرال» می‌دانم و به نظر من یک قواد به این ناشران مطبوعاتي شرف دارند... چون تمايل طبيعي مطبوعات لیبرال، «خودفروشي» در برابر نظم موجود است. آن‌ها با کمک حیله‌های زبانی، تغییر معانی و انحراف ارزش‌ها، هر فکر و مضمونی را از معنای خود خالی و بی‌آبرو می‌کنند.15
پُل نیزان در عصر خودفروشی روشنفکران
پل نیزان را نابغة جوانمرگ فرانسه می‌دانند؛ همان جسورترین نظریه‌پرداز «خودفروشی روشنفکران»، منتقد زیرک علوم انسانی غرب و الهام‌بخش راستینِ ژان پل سارتر. 35 سال بیشتر زندگی نکرد. سال 1940 همراه سارتر به جبهة نبرد جنگ‌ جهانی دوم رفت. سارتر به دست ارتش آلمان نازی افتاد و یک‌سال اسیر شد. نیزان در خون خود غلتید و در اوج شهرت و شکوفایی درگذشت، اما او فقط قهرمان جنگ نبود. به تعبیر آن ماتیو در ماهنامه لوموند دیپلماتیک، او «روشنفکری جدلگرا» بود و برخاسته از «دورانی که تعهد ارج داشت.»16 زندگی نیزان، سراسر به تامل درباره رسالت فیلسوفان، روشنفکران و روزنامه‌نگاران گذشت و پیوسته این پرسش را تکرار کرد که «متفکران حرفه‌ای در این جهان متلاطم- که در معرض فاجعه قرار دارد- برای مردم چه می‌کنند؟»17 در شاهکار فلسفی- سیاسی‌‌اش به نام سگ‌های پاسبان که پس از 65 سال بایکوت، سال 1998 توسط انتشارات آگون در مارسی تجدید چاپ شد، به دلایل «تمسخر روشنفکران توسط مردم» می‌پردازد:
روشنفکران دست به افشاگری نمی‌زنند. فاصله آنان با جهانی که در معرض فاجعه قرار دارد، هر هفته و هر روز بیشتر می‌شود. فاصله میان وعده‌های روشنفکری و وضعیت انسان‌ها نیز از هر زمانی وحشتناک‌تر شده است، اما آنان هیچ حرکتی نمی‌کنند و در همان جبهه همیشگی باقی مانده‌اند. همان همایش‌های همیشگی را برگزار می‌کنند و همان کتا‌ب‌ها را انتشار می‌دهند. حالا دیگر همه مردمی که با سادگی تمام در انتظار سخنان این «متفکران حرفه‌ای» بوده‌اند، یا به پا خاسته‌اند و یا با تمسخر به آنان می‌خندند.18
برای مطالعه ارجاعات وپانوشتها به نسخه چاپی کتاب «شاه کلید انگلیسی» که در آینده نزدیک منتشر خواهد شد ، مراجعه فرمایید .

نویسنده: پیام فضلی نژاد
صفحه مطالب مرتبط: شاه کلید انگلیسی
گردآوری: هکران قلب ها ومغزها